ღ♥ღتو نوبرانه ی یک عمر انتظار منیღ♥ღ
تنها برای تو
الهي دورش بگردم زنگ زد...
اما ن يزدان ميتونس زياد حرف بزنه ن من
لعنت ب اين شانس
قربونش بشم بااين هواي بد دوساعت راه كوبيده ك بياد زنگ بزنه
من فقط غر زدم اخه دلم پربود
اخرشم ك گريه م گرف
الهي دورش بگردم الان چقد ناراحته بخاطر من
خيلي دختر خودخواهي ام
نميتونم بابت اينكه زنگ زده خوشحالي كنم اخه ناراحت كردم نفسمو
گف هوا خيلي بده نميشه ازكوه بيام پايينو زنگ بزنم اگه دير كردم نگرانم نشو
وقتي گريه م گرف گف هرجوره تا س روزه ديگه ميزنگم
كاش مانعش ميشدم همونموقع
ديوونه م
اصن نميدونم دارم چكار ميكنم
عزيز دلم سرماهم خورده بود...
كاش منصرف شه ونياد اين همه راه تو اين هوا ك زنگ بزنه
عوض اينكه من دلداري بدم يزدان دلگرمم كرد
خيلي خودخواهم من
الهي دورش بگردم
فك نكنم وقت كنه ب خونشون زنگ بزنه
چون جاش با من حرف زد
الهي فداش بشم...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون
miss-A |